ایران که خود زمانی صادر کننده منسوجات با کیفیت خصوصا پارچه های ابریشمی بود به وارد کنننده منسوجات تبدیل شده بود. اوژن فلاندن باستان شناس فرانسوی در بازدیدی از اصفهان در 1840 مینویسد: «از کارخانجات نساجی و اسلحهسازی و زربفت و مخمل ایران که روزگاری محصولات آن به تمام مشرق زمین صادر میشد، خبری نیست و همه نابود شده اند. محصولات ایران از بین رفته و بویژه همجواری با انگلستان نتیجه شومی بخشیده است.
زیرا مقدار زیادی محصول را به بهایی بسیار نازلتر از آنچه در خود ایران ساخته میشود در بازارهای ایران بفروش میرسانند.» همچنین جرج کرزن سیاستمدار انگلیسی در “کتاب ایران و قضیه ایران” می نویسد: «گذشته از اشیاء تجملی غربی که طبقات بالا به آن معتاد شده اند، پوشاک همه طبقات جامعه، از مردان گرفته تا زنان، جملگی از غرب وارد میشود. ابریشم، ساتن و ماهوت برای طبقات اعیان و قماش نخی و پنبه ای برای همه طبقات. لباس یک روستائی ساده از منچستر یا مسکو می آید و نیلی را که همسر او بکار میبرد از بمبئی وارد میشود. در واقع از بالاترین تا پایین ترین مراتب اجتماعی بطور قطع وابسته و متکی به کالاهای غربی شده اند.»
اقتصاد مقاومتی یعنی مقاومت در برابر تحریم از طریق سیاست های مناسب دولت و این سیاست ها، سیاست ریاضت اقتصادی نیست، چرا که سیاست ریاضت اقتصادی یعنی کاهش کسری بودجه دولت به بهای نابودی تولید و رفاه مردم. و اجرای چنین سیاستی نه تنها منجر به مقاومت در برابر تحریم نمی باشد بلکه از طریق کمک به افزایش مشکلات تولید، تحریم کنندگان را به نتیجه ی دلخواه خود می رسانند. حال لازم است سوال اصلی را مطرح نماییم و آن سوال این است که در چارچوب ادبیات اقتصاد مقاومتی که به عنوان مقاومت در برابر تحریم است، دولت چگونه و چه سیاست هایی را باید انجام دهد؟
هسته ی اصلی اقتصاد مقاومتی شرکت های دانش بیان است، این گفته ای است که رهبر جمهوری اسلامی ایران در تبیین اقتصاد مقاومتی بیان داشته اند، این بیان می رساند که دولت در چارچوب اقتصاد مقاومتی باید کمر همت خود را بسته و مخارج خود را افزایش دهد چیزی که دقیقا بر خلاف ریاضت اقتصادی است...
در این شرایط به نظر میرسد درست است که برای معیشت، تولید بیشتر، تولید ثروت، تولید ارزش، به حرکت درآوردن چرخهای جامعه، ایجاد ظرفیتهای اقتصادی جامعه، زندگی بهتر و به عبارتی برای ایجاد یک دولت، رفاه اجتماعی مطلوب و مبتنی بر مقتضیات اسلامی باید عملیاتی شود اما در عین حال باید مدلها و نگاه و برنامه ریزیهای خود را آن جایی که به عنوان گلوگاه است و میتواند تهدید یا نقطه ضعف ما شود بیش از قبل مدیریت کنیم تا ظرفیتهای جدیدی برای آنها به وجود بیاید و با استفاده از تقویت شاخصهای انسانی و ملی خودمان که مقام معظم رهبری از آن به عنوان حمایت از کار و سرمایه ایرانی تعریف فرمودند به سمت بنیانی که مقاومت را پدیدار کنیم حرکت نماییم.
دولت به اقتصاد مقاومتی اعتقاد دارد به دلیل آنکه بر اساس واقعیت های اقتصادی کشور طراحی شده و کار یک تیم کارشناس اقتصادی است. دولت هم آن را باور دارد و اگر بحثی در این رابطه داشته باشد آن را مطرح می کند و اصلاً مسئله موضع گیری مطرح نیست.
اسلام در هر بخشی از جمله در حوزه اقتصاد، درجا زدن را " تا چه رسد به عقب گرد " نمی پذیرد و حتی کسی که دو روز او با هم مساوی باشد از نظر اسلام مطرود است و کسی که امروزش از دیروزش بدتر باشد از نظر فرهنگ اسلام آن شخص ملعون است.
اهمیت تولید ملی به ویژه در شرایط تحریم بسیار مهم است. البته تجربیات و بلوغ سیاسی ایرانیان البته به وضوح نشان میدهد که ایستادگی و مقاومت در مقابل هجوم دشمنان جزو خصوصیات غیرقابل انفکاک ایرانیان مسلمان بوده و همچنان نیز هست.
مسئلهای که باید مورد توجه قرار گیرد جبههای است که دشمن برای نفوذ به اراده ملت ایران انتخاب کرده است؛ به نظر میرسد دشمنان با زیرکی و کیاست به سراغ اقتصاد رفتهاند تا با ایجاد مشکلات و چالشهایی در این حوزه، بتوانند در خاکریز مقاومت ایرانیان، خللی ایجاد کنند. از این رو رهبر انقلاب نیز با طرح مسئله اقتصاد مقاومتی، توجه و نگاه جامعه و مسئولان را به این خاکریز جلب کردهاند. طبیعی است تداوم مقاومت در جبهه اقتصاد نیز نیازمند اندوختههای اقتصادی لازم در این حوزه است.