ایران که خود زمانی صادر کننده منسوجات با کیفیت خصوصا پارچه های ابریشمی بود به وارد کنننده منسوجات تبدیل شده بود. اوژن فلاندن باستان شناس فرانسوی در بازدیدی از اصفهان در 1840 مینویسد: «از کارخانجات نساجی و اسلحهسازی و زربفت و مخمل ایران که روزگاری محصولات آن به تمام مشرق زمین صادر میشد، خبری نیست و همه نابود شده اند. محصولات ایران از بین رفته و بویژه همجواری با انگلستان نتیجه شومی بخشیده است.
زیرا مقدار زیادی محصول را به بهایی بسیار نازلتر از آنچه در خود ایران ساخته میشود در بازارهای ایران بفروش میرسانند.» همچنین جرج کرزن سیاستمدار انگلیسی در “کتاب ایران و قضیه ایران” می نویسد: «گذشته از اشیاء تجملی غربی که طبقات بالا به آن معتاد شده اند، پوشاک همه طبقات جامعه، از مردان گرفته تا زنان، جملگی از غرب وارد میشود. ابریشم، ساتن و ماهوت برای طبقات اعیان و قماش نخی و پنبه ای برای همه طبقات. لباس یک روستائی ساده از منچستر یا مسکو می آید و نیلی را که همسر او بکار میبرد از بمبئی وارد میشود. در واقع از بالاترین تا پایین ترین مراتب اجتماعی بطور قطع وابسته و متکی به کالاهای غربی شده اند.»