اقتصاد مقاومتی یعنی مقاومت در برابر تحریم از طریق سیاست های مناسب دولت و این سیاست ها، سیاست ریاضت اقتصادی نیست، چرا که سیاست ریاضت اقتصادی یعنی کاهش کسری بودجه دولت به بهای نابودی تولید و رفاه مردم. و اجرای چنین سیاستی نه تنها منجر به مقاومت در برابر تحریم نمی باشد بلکه از طریق کمک به افزایش مشکلات تولید، تحریم کنندگان را به نتیجه ی دلخواه خود می رسانند. حال لازم است سوال اصلی را مطرح نماییم و آن سوال این است که در چارچوب ادبیات اقتصاد مقاومتی که به عنوان مقاومت در برابر تحریم است، دولت چگونه و چه سیاست هایی را باید انجام دهد؟
هسته ی اصلی اقتصاد مقاومتی شرکت های دانش بیان است، این گفته ای است که رهبر جمهوری اسلامی ایران در تبیین اقتصاد مقاومتی بیان داشته اند، این بیان می رساند که دولت در چارچوب اقتصاد مقاومتی باید کمر همت خود را بسته و مخارج خود را افزایش دهد چیزی که دقیقا بر خلاف ریاضت اقتصادی است...
در این شرایط به نظر میرسد درست است که برای معیشت، تولید بیشتر، تولید ثروت، تولید ارزش، به حرکت درآوردن چرخهای جامعه، ایجاد ظرفیتهای اقتصادی جامعه، زندگی بهتر و به عبارتی برای ایجاد یک دولت، رفاه اجتماعی مطلوب و مبتنی بر مقتضیات اسلامی باید عملیاتی شود اما در عین حال باید مدلها و نگاه و برنامه ریزیهای خود را آن جایی که به عنوان گلوگاه است و میتواند تهدید یا نقطه ضعف ما شود بیش از قبل مدیریت کنیم تا ظرفیتهای جدیدی برای آنها به وجود بیاید و با استفاده از تقویت شاخصهای انسانی و ملی خودمان که مقام معظم رهبری از آن به عنوان حمایت از کار و سرمایه ایرانی تعریف فرمودند به سمت بنیانی که مقاومت را پدیدار کنیم حرکت نماییم.
دولت به اقتصاد مقاومتی اعتقاد دارد به دلیل آنکه بر اساس واقعیت های اقتصادی کشور طراحی شده و کار یک تیم کارشناس اقتصادی است. دولت هم آن را باور دارد و اگر بحثی در این رابطه داشته باشد آن را مطرح می کند و اصلاً مسئله موضع گیری مطرح نیست.
اسلام در هر بخشی از جمله در حوزه اقتصاد، درجا زدن را " تا چه رسد به عقب گرد " نمی پذیرد و حتی کسی که دو روز او با هم مساوی باشد از نظر اسلام مطرود است و کسی که امروزش از دیروزش بدتر باشد از نظر فرهنگ اسلام آن شخص ملعون است.